Search This Blog

Monday, September 26, 2016

قوم یهود بزرگترین دشمن اسلام










طبق نص قرآن و شهادت تاریخ یکی از بزرگترین دشمنان اسلام در طول تاریخ ۱۴ قرن گذشته، قوم یهود بوده است و تا زمانی که این جاه طلبی‌ها و نژاد پرستیها وجود داشته باشد این دشمنی نیز تداوم خواهد داشت. [۱] (سبب عداوت ایشان با مؤمنان شدت شکیمت (تکبر) و تضاعف کفر ایشان است. وانهماک ایشان در اتباع هوی، و رکون ایشان به تقلید و بعد ایشان از تحقیق و تمرد ایشان بر تکذیب انبیاء و معاودات نمودن با ایشانخداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
«
لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا؛ [۲] به طور مسلم دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکانخواهی یافت
ما در این مقاله برای آشنایی بیشتر خوانندگان محترم ابتدا تاریخچه کوتاهی از یهود را بیان می‌کنیم سپس به بررسی یهود در قرآن می‌پردازیم.

وجه تسمیه قوم یهود


بنی اسرائیل [۳] [۴] (کلمه اسرائیل به نقلی اسم دوم حضرت یعقوب و به نقلی لقب آن حضرت است. گفته‌اند: آن به معنای بنده خدا است. اسر یعنی بنده، ایل یعنی خدا.) به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر «یعقوب» می‌رسد بنی اسرائیل خوانده شدند. سبب نام گذاری ایشان به یهود این است که یکی از فرزندان بنی اسرائیل به نام «یهودا» بود تا از فرزندان ده گانه‌ای که اسرائیل نام گذاری می‌شدند جدا باشد سرانجام فرزندان پراکنده گشتند و مدتی یهودا به حالت اسارت درآمد و از آن پس تمام نسل یعقوب یهودا خوانده شدند. این شخص جد این فرزندان و چهارمین فرزند یعقوب به شمار می‌رفت.

یهود قبل از اسلام


خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را که جز بردگی، اسارت و ذلت چیزی نداشتند توسط حضرت موسی (علیه‌السّلام) از چنگال گروه ظالمو ستمگر فرعونی نجات داد و آنها را وارثانشان قرار داده و «بر همه جهانیان برتری بخشید» [۵]
اما این جمعیتی که به این نعمت بزرگ نایل شدند آیا شکرگزار و قدردان بودند یا این که راه کفر، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند؟
هر کسی که اندک آشنایی از این قوم داشته باشد در می‌یابد اینان تمام عهد‌هایی را که خداوند به وسیله موسی (علیه‌السّلام) از آنها گرفتپرستش خداوند یگانه، نیکی به پدر، مادر، بستگان، یتیمان و مستمندان، گفتار نیک و خوشرفتاری با مردم، بر پا داشتن نماز و ادای زکات، دوری از اذیت و آزار و خونریزی، قبول رسالت پیامبران الهی [۶] ؛ [۷] ؛ [۸] را زیر پا گذاشتند و برای خداوند شریک قائل شدند [۹] و سخنان شرک آلود نسبت به خداوند گفتند. [۱۰]

 فساد اخلاقی یهود قبل از اسلام
از ضعف‌های برجسته یهود، فساد اخلاقی و خوی تبه کاری آنهاست که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

←← گوساله پرستی یهود
وقتی که خداوند رود بزرگ نیل را برای این قوم شکافت و نجات پیدا کردند و فرعونیان (در حالی که بنی اسرائیل آنها را تماشا می‌کردند)غرق شدند و بنی اسرائیل این معجزه بزرگ الهی را با چشمانشان دیدند. باز وقتی موسی (علیه‌السّلام) به خاطر گرفتن فرمان‌های الهی به میعادگاه رفت اینها گوساله پرستی اختیار کردند. [۱۱]؛ [۱۲] (در کتابهای معتبر یهودی این را به هارون برادر حضرت موسی (علیه‌السّلام) نسبت می‌دهند که این با عصمت پیامبران سازگار نیست، می‌توان این را از تحریفات بارز یهود به حساب آوردتورات ، سفر خروج) و بعد با راهنمایی‌های حضرت موسی (علیه‌السّلامتوبه می‌کنند و خداوند نیز به فضلش توبه شان را می‌پذیرد ولی گویا چیزی اتفاق نیفتاده، بار دیگر بهانه دیگر می‌تراشند و می‌گویند: تا خدا را آشکارا و با چشمان خود نبینیم هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم. [۱۳]

←← سرباز زدن از جنگ
این قوم لجوج با تمام لجاجتی که داشتند به دستور حضرت موسی به سوی سرزمین مقدس فلسطین حرکت کردند تا آنجا را نیز از لوث وجود شرک و بت پرستی پاک کنند، اما وقتی که به دستور حضرت موسی باید برای نبرد با دشمن آماده می‌شدند گفتند: ‌ای موسی در آن سرزمین (جمعیتی) نیرومند و ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمی‌شویم تا آنها از آن خارج نشوند؛ اگر آنها از آن خارج شدند ما وارد خواهیم شد (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می‌ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شوید؛ هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید. (بنی اسرائیل) گفتند: ‌ای موسی! تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته‌ایم (موسی) گفت: پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنه کار، جدایی بیفکن. خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان) سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) این جمعیت گنه کار، غمگین مباش. [۱۴]

←← کفران نعمت
اما برای چندمین بار، خداوند با نظر لطف به آنها نگریست و آنها را مورد لطف و رحمت خویش قرار داد و ابر را بر آنها سایبان قرار داد و من (شیره مخصوص و لذیذ درختان) و سلوی (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) بر آنها فرستاد و فرمود: از نعمتهای پاکیزه‌ای که به شما روزیداده‌ایم بخورید ولی آنان کفران ورزیدند و گفتند: ‌ای موسی هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش برای ما فراهم سازد، موسی گفت: آیا غذای پست تر را جای غذای بهتر انتخاب می‌کنید؟ (اکنون که چنین است بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آنجا برای شما هست و (مهرذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند. [۱۵]؛ [۱۶]

←← گاو بنی اسرائیل
علاوه بر اینها جریان نافرمانی بنی اسرائیل در روز سبت «شنبه» و بهانه گیری هایشان در مورد گاو بنی اسرائیل و... در قرآن آمده است.[۱۷]

یهود هنگام ظهور اسلام


یهود در دنیای قبل از اسلام خود را ملت برتر می‌دانست و سیادت و تقدم بر سایر اقوام را حق مسلم خود می‌پنداشت، خود را اهل کتاب و سایر اقوام آن روز را امی، بی سواد و وحشی می‌نامید و به دنیای آن روز فخر می‌فروخت.
و خصوصا «یهود در مدینه معروف‌ترین جمعیت پیروان اهل کتاب بودند و قبل از ظهور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) طبق کتب مذهبی خود، انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن بشارت می‌دادند. از نظر اقتصادی نیز وضع آنها بسیار خوب بود و روی هم رفته نفوذ عمیقی در مدینه داشتند اما با ظهور اسلام، از آن جهت که اسلام راه‌های منافع نامشروع آنها را می‌بست و جلوی انحرافات و خود کامگی آنها را می‌گرفت نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند بلکه در آشکار و نهان بر ضد آن قیام کردند. (همان مبارزه‌ای که هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد). در نتیجه قرآن آنها را زیر شدیدترین سرزنشهای خود گرفت». [۱۸]؛ [۱۹]
بسیاری از اهل کتاب مخصوصا یهود تنها به این قناعت نمی‌کردند که خود، آیین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر، چیزی جز حسد نبود. قرآن در این رابطه می‌فرماید: بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان، به کفر باز گردانند با این که حق برای آنها کاملا آشکار شده است. [۲۰]
بدیهی است که همه یهود محکوم و مذموم نیستند؛ بلکه تنها کسانی تحت این حکم قرار می‌گیرند که با لجاجت و تعصب نابجا نه تنها خودشان ایمان نمی‌آوردند بلکه سعی در انحراف دیگران نیز داشتند و احیانا در صورتی که یکی از افراد و علمایشان اسلام را می‌پذیرفت او را زیر شدیدترین تیرهای تهمت و افترا قرار می‌دادند و از او تبری می‌جستند. اما آن‌هایی که با شناخت حق، آن را نمی‌پذیرفتند و مورد حمایت قرار می‌دادند نه تنها محکوم نبودند بلکه مورد حمایت و تمجید قرار می‌گرفتند.
«
قرآن از این که نژاد یهود را بکلی محکوم کند و یا خون آنها را کثیف بشمرد خودداری کرده و تنها روی اعمال آنها انگشت می‌گذارد و با تجلیل و احترام از افرادی که به اکثریت فاسد نپیوستند و در برابر ایمان و حق تسلیم شدند به نیکی یاد می‌کند.» [۲۱]
قرآن کریم می‌فرماید: آنها همه یکسان نیستند. از اهل کتاب جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می‌کنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را می‌خوانند در حالی که سجده می‌نمایند، به خدا و روز دیگر ایمان می‌آورند. [۲۲]؛ [۲۳] [۲۴]
از جمله کسانی که از یهود به دین اسلام گرویده‌اند مخریق یهودی و ابن صوریا می‌باشند. با توجه به اطلاعات و علایمی که از کتب آسمانی نسبت به پیامبر آخرالزمان داشتند و آن را منطبق بر شخص پیامبر حضرت محمد بن عبدالله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یافتند اسلام را پذیرفتند. اما عده‌ای دیگر که با معصیت و گناه و غوطه ور شدن در دنیا، نور فطرت حق جویی در آنان خاموش شده بود، نه تنها به اسلام روی نیاوردند بلکه برای حفظ منافع خویش و از دست ندادن هواداران نادان، دست به تحریف کتاب‌های آسمانی زدند همچنان که پیشینیانشان در مورد تورات و انجیل چنین گناه بزرگی را مرتکب شدند و کتب آسمانی را با انواع تحریفات مورد دستبرد قرار می‌دادند.
در بعضی از موارد، متون کتب آسمانی را تفسیر به رای و یا الفاظ را حذف می‌کردند. و در موارد دیگر، الفاظ دیگری که با مزاج و منافع آنها سازگار باشد جایگزین می‌کردند و به خاطر همین رفتارهای زشت و مذموم مورد لعن و غضب خدا و پیامبران (علیهم‌السّلام) قرار گرفته و مهر ذلت و خواری بر آنها نهاده شده است. [۲۵]

تحریف کتب آسمانی توسط یهود


از مجموع آیاتی که در قرآن درباره تحریف یهود آمده استفاده می‌شود آنها به انواعی از تحریف در کتاب آسمانی خود دست می‌زدند. گاهی تحریف آنها تحریف معنوی بود؛ یعنی عبارتی که در کتاب آسمانی آنها نازل شده بود را بر خلاف معنی واقعی آن تفسیر می‌کردند؛ الفاظ را به صورت اصلی حفظ می‌نمودند و معانی آن را دگرگون می‌ساختند. و گاهی دست به تحریف لفظی می‌زدند و از روی استهزا به جای این که بگویند سمعنا و اطعنا (شنیدیم و اطاعت کردیم) می‌گفتند سمعنا و عصینا (شنیدیم و مخالفت کردیم). گاهی دست به مخفی ساختن قسمتی از آیات الهی می‌زدند. آنچه را موافق میلشان بود آشکار و آنچه بر خلاف میلشان بود کتمان می‌کردند. حتی گاهی با وجود حاضر بودن کتاب آسمانی برای اغفال مردم، دست روی قسمتی از آن می‌گذاشتند که طرف نتواند آن را بخواند. [۲۶]
خداوند در قرآن می‌فرماید: ‌ای فرستاده خدا... گروهی از یهودیان خوب به سخنان تو گوش می‌دهند تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند، آنها سخنان را از مفهوم اصلی اش تحریف می‌کنند، و (به یکدیگر) می‌گویند: اگر این (که ما می‌خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد) بپذیرد و گر نه (از او) دوری کنید (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی در پی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی، آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دل هایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد. [۲۷]

جایگاه عوام یهود


در این گناه، عوام یهود نیز با علمایشان شریک هستند؛ زیرا آنها به حکم فطرت خود دریافته بودند علمایی که حرام می‌خورند و رشوهمی‌گیرند نمی‌توانند در گفتارشان امین و صادق باشند. پس باید از آنها دوری می‌کردند، ولی آنها نیز به این سخنان بیهوده دامن می‌زدند بلکه آنها را در کارشان تحریک، تشویق و تقویت می‌کردند.
مردی از امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد عوام یهود سؤال می‌کند که آن حضرت (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند و می‌دانستند آنها صریحا دروغ می‌گویند، حرام و رشوه می‌خورند، احکام خدا را تغییر می‌دهند. آنها با فطرت خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسدند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند و سزاوار نیست شهادت آنها را درباره پیامبران قبول کنند.» [۲۸] [۲۹]

جرم و جهالت یهودیان


جرم و جهالت های یهودیان را می توان در چند دسته بیان کرد.

 نفاق
همیشه انسان‌های دنیا طلب و بی ایمان برای برخورداری از مزایای ایمان و حفظ جانشان از پرده نفاق استفاده می‌کنند تا به مقاصد اصلی خود نایل شوند.
خداوند در قرآن می‌فرماید: «و هنگامی که مؤمنان را ملاقات می‌کنند می‌گویند ایمان آوردیم؛ ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت می‌کنند (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده) می‌گویند: چرا مطالبی را که خداوند (درباره صفات پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)-) برای شما بیان کرد به مسلمانان بازگو می‌کنید، تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خداوند بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمی‌فهمید؟! » [۳۰]
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می‌فرماید: «دو جریمه و جهالت یهودیان که در آیه مورد بحث بدان اشاره شده یکی نفاق ایشان است که در ظاهر اظهار ایمان می‌کنند تا خود را از اذیت و طعن و قتل حفظ کنند و دوم این است که خواستند حقیقت و منویات درونی خود را از خدا بپوشانند، و خیال کردند اگر پرده پوشی کنند می‌توانند امر را بر خدا مشتبه سازند با این که خدا به آشکار و نهان ایشان آگاه است. همچنان که در این آیه از سخنان محرمانه ایشان خبر داد.

 جهالت
به طوری که از لحن کلام بر می‌آید جریان از این قرار بود که عوام ایشان از ساده لوحی وقتی به مسلمانان می‌رسیدند اظهار مسرت می‌کردند و پاره‌ای از بشارت‌های تورات را به ایشان می‌گفتند و یا اطلاعاتی در اختیار مسلمانان می‌گذاشتند که مسلمانان از آنها برای تصدیق نبوت پیامبرشان استفاده می‌کردند، رؤسایشان از این کار نهی می‌کردند و می‌گفتند این خود فتحی است که خدا برای مسلمانان قرار داده است و ما نباید آن را برای ایشان فاش سازیم، چون با همین بشارت‌ها که در کتب ما هست نزد پروردگار علیه ما احتجاج خواهند کرد. گویا خواسته‌اند بگویند: اگر ما این بشارت‌ها را در اختیار مسلمانان قرار ندهیم (العیاذ بالله) خود خدا اطلاع ندارد که موسی (علیه‌السّلام) ما را به پیروی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سفارش کرده و چون اطلاع ندارد ما را با آن مؤاخذه نمی‌کند! ! » [۳۱] (به همین مضمون روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه شریفه مذکور نقل شده است.)

 جعل احادیث
عده‌ای از دشمنان اسلام خصوصا یهود با همین روحیه نفاق و حسد در ظاهر به اسلام گرویدند و چون غالبا از دانشمندان یهود بودند در صفمحدثین و راویان قرار گرفتند. این عده اقدام به جعل احادیث نمودند تا از این راه بتوانند اسلام را در بین مردم سست و بی مغز جلوه دهند. و دشمنان اسلام با تمسک به این احادیث جعلی بتوانند علیه مسلمانان اقامه حجت نمایند. (همچنان که اخیرا عده‌ای از وابستگان بهصهیونیسم با تمسک به این احادیث در «اینترنت» اقدام به سمپاشی و جسارت به ساحت مقدس پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نموده‌اند.) این نوع احادیث جعلی در علم حدیث به اسرائیلیات مشهور است.

 جعل مذاهب انحرافی
عده‌ای نیز در تشکیل مذاهب انحرافی نقش اساسی داشته‌اند. به عنوان نمونه اسامی چند نفر را ذکر می‌کنیم:
۱کعب الاحبار؛ ۲وهب بن منبه الیمانی؛ ۳تمیم بن اوس الداریی؛ ۴ابن جریح روحی؛ ۵عبدالله بن سلام؛ ۶طاوس بن کیان خولایی؛ ۷حمدانی بالولاء. [۳۲] [۳۳]

ذلت بهودیان


این سنت الهی است که هر قومی کفر و سرپیچی از دستورات خدا و انحراف از توحید به شرک پیشه کند و بی باکانه به کشتن رهبران الهی بپردازد باید ذلیل و سرگردان باشد. چرا که مهر ذلت و بیچارگی بر آنها زده شده است تا زمانی که توبه کنند و بسوی خدا باز گردند.
خداوند در قرآن می‌فرماید: «هر جا یافت شوند مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط با خدا (و تجدید نظر در روش ناپسند خود) و (یا) با ارتباط با مردم (و وابستگی به این و آن) و به خشم خدا گرفتار شده‌اند و مهر بیچارگی بر آنها زده شده؛ چرا که آنها به آیات خدا کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها به خاطر آن است که گناه کردند و (به حقوق دیگران) تجاوز می‌نمودند.» [۳۴]
و تاریخ نیز گواه روشنی بر ذلت آنان می‌باشد و نمونه‌هایی برای آن ذکر کرده است. [۳۵] [۳۶] (به خاطر روحیه نژاد پرستی و تجاوزی که درقوم یهود موجود است؛ بارها از جانب دیگران مورد حمله قرار گرفتند از جمله کسانی که یهود را سرکوب کردند عبارتند ازطالوت، پادشاه روم، هیتلر و...)
این ذلت و خواری ادامه دارد و تا زمانی که روح تبه کاری و جاه طلبی در آنها وجود دارد ادامه خواهد داشت. می‌بینیم با وجود سرمایه‌های هنگفت و حمایت همه جانبه از طرف غول‌های اقتصادی دنیا و با وجود سلاح‌های هسته‌ای در مقابل عده‌ای از جوانان پا برهنه اما مؤمن و استوار و در مقابل مشت‌های گره کرده فولادیشان در نبرد سنگ در مقابل تانک، به ستوه آمده و کاری از پیش نبرده و نخواهند برد. (ان شاء الله).
یهود با خشونت و دشمنی باطنی و ظاهری که نسبت به اسلام دارند تا آنجا که خداوند متعال آنها را از سخت‌ترین مردم در دشمنی با مؤمنان معرفی می‌کند، امروزه در چهره‌ای نو به نام صهیونیسم نمایان شده و به عنوان تهدید بزرگی برای اسلام و مسلمانان و کشورهای اسلامی جلوه نموده است.
سخن روی یهودی که پیرو واقعی شریعت حضرت موسی (علیه‌السّلام) می‌باشد، نیست چون که ما دین و شریعت حضرت موسی (علیه‌السّلام) را دین و شریعت الهی و حضرت موسی (علیه‌السّلام) را یکی از پیامبران بزرگ الهی و صاحب شریعت (اولوالعزم) می‌دانیم، بلکه مقصود ما کسانی هستند که با نام صهیونیسم همه نوع فجایع، فساد و جنایات را مرتکب می‌شوند و از دین یهود، مسلکی به نام صهیونیسم منشعب کردند و با سیستم‌های اطلاعاتی بسیار قوی و سرمایه‌های نامشروع توانستند نبض سیاست دنیا را در دست گیرند و غالب سیاسیون و سردمداران دنیا را کورکورانه به دنبال خود بکشانند.
اینها پیرو کسانی هستند که عهد‌هایی را که با خدا بستند، گسستند و در مقابل پیامبران خدا، بهانه جویی کرده و از آنها تمرد می‌نمودند و در یک روز چندین پیامبر الهی را کشتند و قصد جان پیامبر آخرالزمان حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را کردند. و جهت از بین بردن اسلام به هر نوع کاری دست می‌زدند. اینان نیز همان اهداف را دنبال می‌کنند؛ ولی هماهنگ با مقتضیات زمان و با ابزار و وسایل جدید و پیشرفته که تحقیقا این خطرناکتر از گذشته است.
امید است مسلمانان جهان خصوصا سردمدارانشان به خود آیند و بر خداوند توکل کنند و اعتماد به نفسشان را به دست آورند تا بدین وسیله از شر این جرثومه فساد (اسرائیل و صهیونیسم) رهایی یابند و این غده سرطانی را از ریشه بخشکانند. به امید آن روز.